جدول جو
جدول جو

معنی سرو کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سرو کردن
پذیرایی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرو کردن
تصویر گرو کردن
گرو گرفتن، چیزی را به رهن گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درو کردن
تصویر درو کردن
بریدن گیاهان از روی زمین با داس یا ماشین درو، درویدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو کردن
تصویر فرو کردن
داخل کردن چیزی درون چیزی یا جایی، گستردن، ریختن، پایین آوردن، چیدن یا ریزانیدن بار درخت یا گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سری کردن
تصویر سری کردن
پشت هم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره کردن
تصویر سره کردن
خوب کردن کاری را نیکوکردن
فرهنگ لغت هوشیار
لباس نیکو پوشیدن و زینت کردن برای رفتن به جایی: باز کجا غرو کردی ک
فرهنگ لغت هوشیار
داخل کردن چیزی را در جایی یا در چیزی، فرو افکندن انداختن، بیرون ریختن خالی کردن، خاموش کردن (چراغ و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
گرو کردن چیزی را بچیزی. برهن دادن چیزی را در مقابل چیزی دیگر: گرو گن بعمرابد جام را گرو گیر کن باده خام را. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره کردن
تصویر سره کردن
انتقاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
Fry
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
Cool, Chill
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
refroidir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
frire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
friggere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
तलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
ठंडा करना , ठंडा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
frituren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
afkoelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
enfriar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
freír
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
raffreddare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
смажити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
fritar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
esfriar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
冷却
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
油炸
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
smażyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
chłodzić, schładzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
охолоджувати , охолоджувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
frittieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
abkühlen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
жарить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرد کردن
تصویر سرد کردن
остужать , охлаждать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
menggoreng
دیکشنری فارسی به اندونزیایی